مبانی مالیات و اهمیت آن

بهترین شرکت حسابداری

مبانی مالیات و اهمیت آن

۴ بازديد

در گذشته مالیات تنها جهت تأمین هزینه پادشاهان و لشکرکشی ها وضع و وصول می گردید. اما با گسترش جوامع از یک سو و تحولات فکری و فنی از سوی دیگر ،ساختار نوع تشکیلات و وظایف دولت ها نیز متحول شده است. اگر قبلاً وظیفۀ دولتها محدود به حفظ مرزهای کشور و نظم داخلی بود امروزه علاوه بر آنها، وظایف گوناگون ،اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و دیگری نیز در قلمرو مسئولیتهای یند در میان سال آنها قرار گرفته است.

مالیات، مهم ترین ابزار دولت 

رسیدن به اهداف متعدد و گاه متناقض مستلزم وجود ابزارهای مناسب و کارآمد است. در این راستا مالیات با کارکردی متنوع به عنوان مهم ترین ابزار در دست دولتها قرار دارد بنابراین اینکه دولت ها از طریق مالیات علاوه بر جمع آوری منابع مالی جهت تأمین هزینه اداره تشکیلات اداری و دفاعی خود اهداف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی را نیز از طریق تغییر در رفتار مردم دنبال می کنند.

تاثیر مالیات بر مردم

این که مالیات چگونه بر رفتار مردم اثر میگذارد و سازوکار آن چگونه است بحث مفصلی است که باید در محل خود به آن پرداخته شود. اما اثر بخشی مالیاتها نیازمند ترسیم خط مشی مناسب، تدوین مقررات منطبق با آنها اجرای صحیح مقررات توسط مأمورین و تمکین مؤدیان در برابر قوانین مربوط میباشد هر چند هر یک از مراحل فوق در بخش خاصی مستقل از سایر بخشها و براساس مهارتهای ویژه ای صورت میگیرد اما این فرآیند براساس اصول و مبانی صورت می گیرد که آگاهی از آنها موجب هماهنگی این بخشها با یکدیگر خواهد شد. به عبارت دیگر آگاهی از اصول و مبانی مالیات از یک طرف باعث میشود که مقررات براساس خط مشیهای ارائه شده و در جهت رسیدن به اهداف مقرر تدوین شوند و از طرف دیگر اجرای این قوانین با اعمال سلیقه مأمورین مالیاتی و یا مقاومت مؤدیان مواجه نشود. بدیهی است در چنین وضعیتی اثرات وضع و وصول هر مالیاتی و میزان انطباق آنها با اهداف و سیاستها به سرعت و به روشنی آشکار میگردد و راه را برای هر گونه جرح و تعدیل ضروری هموار می سازد.

جایگاه مالیات در میان سایر علوم

همانگونه که در مقدمه اشاره شد موضوع علم مالیه عمومی تعیین هزینه های عمومی" و "روش تأمین آنها به وسیلهٔ درآمدهای عمومی از جمله مالیات است. بنابراین مالیات همواره تحت عنوان مالیه عمومی مطرح بوده و مورد بررسی قرار می گیرد.

رابطه مالیات با علم اقتصاد

موضوع علم اقتصاد تأمین نیازهای مادی جامعه است. درآمد کلی جامعه درآمد ملی" نامیده می شود و چگونگی توزیع و مصرف این درآمد در این علم مورد بررسی قرار می گیرد. به عبارت روشن تر موضوع علم اقتصاد، بررسی درآمدها و هزینه های جامعه به
طور کلی میباشد و بررسی درآمدها و هزینههای دستگاه دولت که جزء عمده ای از اجتماع میباشد موضوع علم مالیه عمومی است. بنابراین مالیه عمومی جزئی از اقتصاد کلی جامعه است به این جهت در ابتدا علم مالیه عمومی به عنوان شاخه ای از علم اقتصاد به شمار می رفت و در منابع اولیه علم اقتصاد از جمله کتاب الثروت ملل آدام اسمیت و دیگر منابع نظیر اقتصاد سیاسی و مالیه دیوید ،ریکاردو فصلهایی به آن اختصاص یافته است. اما بعدها به دلیل اینکه مالیه عمومی توسعه و اهمیت فراوانی در زندگی اجتماعی و اقتصادی کشورها پیدا کرد مورد بررسی خاص واقع
شد.

رابطه مالیات با علم سیاست

 از آنجا که علم سیاست سازمان دولت و حکومت و اقتدار و اختیارات دستگاه اداری را مورد مطالعه قرار می دهد و مالیه عمومی و اختیار و توانایی وضع و وصول مالیاتها نیز یکی از مهم ترین ارکان حکومت میباشد رابطه علم مالیه عمومی و مالیات با علم سیاست آشکار می.شود در این راستا هر چند مالیات موجب فروپاشی پاره ای از حکومتها و روی کار آمدن پاره ای دیگر از نظامهای سیاسی شده است. اما هیچ نظام سیاسی بی نیاز و فارغ از وضع و وصول مالیات نیست. بنابراین در کلیۀ منابع علوم سیاسی اداری و همچنین فلسفه سیاسی همواره فصلهایی به بررسی مالیه عمومی اختصاص یافته است.

رابطه مالیات با علم حقوق

از جمله قوانین تغییر ناپذیر پروردگار که در وجود بشر به ودیعه نهاده شده ،عقل زندگی اجتماعی و حب ذات است. بنابراین انسان به حکم قانون طبیعت به همکاری و یاری هم نوعان خود نیازمند است. به همین دلیل با وجود مشکلات مواضع و محدودیت های زندگی اجتماعی به دلیل فزونی منافع مشترک نظامی و اقتصادی، جوامع به هم نزدیک تر میشوند و حفظ و بقای آنها ضرورت بیشتری می یابد. در این راستا و از آنجایی که انگیزه قوانین و سرچشمه تمام حقوق و تکالیف بشر نیاز است حفظ و دوام جوامع بدون قانون امکان پذیر نخواهد بود. از طرف دیگر بقای جامعه در گرو تأمین نیازهای اداره آن است و هزینه تأمین این نیازها باید عادلانه و به درستی بین افراد جامعه تقسیم شود و به صورت مالیات از آنها وصول گردد این امر مستلزم وجود قواعدی است که چهار اصل حق ،وظیفه زبان و جبران زبان استوارند و این اصول همان بر عناصر اصلی قانون هستند. بدین ترتیب میتوان گفت مالیات یک موضوع حقوقی است و باید منطبق با حقوق عمومی وضع شود مالیات در گذشته تنها نشانه ای جهت نمایش قدرت شاه یا امپراتور بود که براساس حقوق سلطنت بنا شده بود. به همین دلیل از دیدگاه پرداخت کنندگان یک قانون ظالمانه محسوب میگردید اما از قرن شانزدهم به بعد با فلسفه سیاسی قرن هجدهم مالیات از قدرت شاه براساس حقوق افراد تغییر ماهیت داد. بار نظر به اینکه آگاهی به قوانین را علم حقوق میخوانند و هر بخش خاص از حقوق که روش قوانین و اصول ویژه خود را داشته باشد مستقل می دانند مطالعه و تحقیق در زمینه قوانین مالیاتی موجب ایجاد یک شاخه در علم حقوق به نام حقوق مالیاتی شده است این شاخه از علم حقوق در عین استقلال با شاخه های دیگر این علم نظیر حقوق اداری مدنی و ثبت ارتباط دارد.

جایگاه حقوق مالیاتی در علم حقوق

در علم حقوق نیز مانند سایر علوم طبقه بندیهای مختلفی بر اساس نیازهای مختلف و بر مبانی متفاوت وجود دارد بر اساس یکی از این طبقه بندی ها مجموعه قوانین و مقررات بر مبنای قلمرو جغرافیایی به دو بخش حقوق داخلی" و "حقوق" بین الملل تقسیم میشود هر یک از این بخشها نیز به دو جزء "حقوق عمومی" و "حقوق خصوصی" تفکیک می گردند. حقوق بین الملل خصوصی به روابط میان افراد دو ملت حاکمیت دارد. حقوق خصوصی داخلی روابط میان افراد یک جامعه را با یکدیگر تنظیم می نماید مانند حقوق مدنی یا حقوق تجارت.
حقوق عمومی داخلی به تشکیلات سیاسی و اداری جامعه و روابط متقابل آنها با یکدیگر و همچنین حقوق و تکالیف متقابل آحاد ملت با دستگاه سیاسی ارتباط دارد مثل قانون اساسی.
در طبقه بندی بالا حقوق مالیاتی جزء طبقه آخر یعنی "حقوق عمومی داخلی و در ذیل حقوق مالی قرار میگیرد به همین دلیل از اصول و ضوابط حاکم بر حقوق عمومی پیروی مینماید از این رو حقوق مالیاتی از یک طرف وظایف و تکالیف مردم در جهت تأمین هزینه های مربوط به اداره و انجام وظیفه دستگاه های عمومی را مشخص می سازد و از طرف دیگر را معین می کند. حقوق و اختیارات دستگاه مالیاتی جهت "تشخیص" و "وصول" مالیاتها را معین می‌کند.

 

منبع: hesabandish.com

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.